سخاوت دریا


-          کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود؛



روی ساحل نوشت: دریا "دزد" است

-          مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ساحل



نوشت:  دریا سخاوتمندترین سفره ی هستی است

-          موج دریا آمد و جملات را با خود محو کرد و این پیام را


به جا گذاشت: برداشت دیگران در مورد خود را در


وسعت خویش حل کنیم
 
 
 
 


کاش وقتی بچه هامون میرن مدرسه بهشون بگیم :
عزیزم من نمی خوام تو بهترین باشی
من فقط می خوام تو خوشبخت باشی
اصلا مهم نیست همیشه نمره هاتو 20 بگیری
جای 20 می تونی 16 بگیری اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببر.

از "ترین" پرهیز کن

خوشبختی جایی هست که خودت رو با کسی مقایسه نکنی
حتی نخواه خوشبخت ترین باشی
بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن همین....................

من
فکر میکنم از وقتی به دنبال پسوند "ترین" رفتیم، خوشبختی از ما گریخت.. از75/19 لذت نبردیم چون یکی 20 شده بود..

از رانندگی با پراید لذت نبردیم چون ماشینای مدل بالاتری تو خیابون بود.
از بودن کنار عشقمون لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیبش کمتر از خیلی های دیگه بود.
می خوام بگم خیلی از ما فقط به "بهترین،بیشترین و بالاترین" چسبیدیم و نتیجه ان نسل های افسرده و همیشه گریان شد..
شاید لازمه تغییر جهت بدیم یا حداقل اجازه ندیم نحسیِ "ترین" دامن بچه هامون رو بگیره
هرسه مطلب گذشته را خواننده محترم وبلاگ ع.ن. پ ارسال کرده اند.

فرق بين يك رهبر شرقى ويك رهبر غربى چيست؟


از يك لوله كش دوره دیده اروپایی پرسيدند:
 فرق بين يك رهبر شرقى ويك رهبر غربى چيست؟
او گفت : مانند توالت شرقى وغربي است...
پاسخ دادند منظورت چيست ؟
گفت: چنانچه بخواهى توالت غربى را عوض كنى...
مستلزم اين است كه فقط چهار پيج آنرا باز كنى...
ولى اگر بخواهى توالت شرقى را تغيير دهى...
بايد كل توالت را بشكنى وكاشى و سرامیک هاى دور ور آن...
 وسيمان زير آنرا هم خرد كنى...
تا بتوانى آنرا تغيير دهى...!!!

این مخروبه کجاست ؟

این مخروبه کجاست ؟
بله اینجا یادگارامیرکبیر مدرسه دارالفنون است ..
 
دارالفنون نام مدرسه‌اي است که به ابتکار اميرکبير صدراعظم ناصرالدين شاه در سال 1268هجري قمري افتتاح شد. اين ساختمان داراي 50 اتاق بود. اميرکبير به دنبال سفرهايي که به اروپا داشت متوجه نياز ايران به توسعه علوم و فنون شد و تصميم به تأسيس مدرسه‌اي بالاتر از سطح مدارس ابتدايي و متوسطه گرديد. وي پس از جلب موافقت ناصرالدين شاه محل مدرسه را تعيين کرد و مأموريت ساخت آن را به ميرزا رضا مهندس‌باشي محول نمود. پس از اتمام مدرسه او به فکر استخدام معلمان خارجي از کشورهايي چون فرانسه، آلمان و اتريش افتاد که در نهايت اتريش را مناسب‌تر دانست. اميرکبير ماموريت استخدام معلمان اتريشي را به مسيو جان داوود مترجم واگذار نمود، که متاسفانه اين معلمان وقتي وارد ايران شدند که اميرکبير خلع شده بود.












- بابام اسمس فرستاده: هلو، ساعت هفت دم در حاضر باش میام دنبالت! منم فکر کردم ازش آتو گرفتم، جو گرفتتم و جواب دادم: باشه شفتالوی من، مانتو خوشگلمو می پوشم میام عجیجم! بعد بابام جوابداد: هلو یعنی سلام! آخه تو کی می خوای آدم شی؟ من چه گناهی کردم که تو پسرمی؟!

۲- امروز صبح یه مشکل بانکی برام پیش اومده بود رفتم بانک، مسئولش کمتر از سه دقیقه کارم رو انجام داد. حس کردم زیادی زود تموم شده می خواستم بهش بگم خب از خودت بگو، دیگه چه خبرا؟!

۳- با کسی که به جای مرسی می گه «میسی ی ی» باید در جا قطع رابطه کرد چون تا بیای براش توضیح بدی که نگو «میسی ی ی» بهت می گه «چلااااا؟»


۵- یک عدد بین ۱۰ تا ۲۰ انتخاب کنید. اون عدد رو با ۳۲ جمع کنید. حاصل رو ضرب در دو کنید. حاصل رو منهای یک کنید. حالا چشماتونو پنج ثانیه ببندید … همه جا تاریک شد! درسته؟! ما اینیم دیگه!

۶- یه بار رفتم خونه یه بنده خدایی ویندوز عوض کنم طرف بهم گفت اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید! گفتم اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها! گفت: چاره ای نیس۱ هیچی دیگه، پول تک تک آیکونا رو جداگونه ازش گرفتم یه همچین آدم بی وجدانی هستم من!

۷- وقتی دستشویی داری، هم سرعت اینترنت بالاتر می ره هم مطالبش جالب تر میشه!

۸- پشت یه ماشین نوشته بود سبقت می گیری بگیر ولی دیگه قیافه نگیر!

۹- یکی از تفریحات دکتر شریعتی و انیشتین و حسین پناهی و خسرو شکیبایی تو اون دنیا اینه که … هر روز فیس بوک رو چک کنن ببین تازگی ها جمله باحال چی گفتن!

۱۰- جهان سوم جایی است که کنجد روی نان سنگک آپشن محسوب می شود.


۱۲- طریقه معذرت خواهی خانوما: ببخشید، ولی تقصیر خودت بود.


۱۴- کلِ عمرمون دپرسیم ولی تو اعلامیه مون می زنن شادروان


۱۶- فرق روزای خوب و بد زندگی اینه که روزای بد رو همون موقع می فهمی روزای بدن اما روزای خوبو نمی فهمی. بعدا که گذشت خاطره شد می فهمی روزای خوب بوده.


۱۸- خواسته ها و آرزوهای من دارن لخت می گردن هنوز نتونستم بهشون جامه عمل بپوشونم!

۱۹- از وقتی تحریم ها رو برداشتن، پوستم شفاف تر شده و ریزش موهام هم کمتر شده!

۲۰- یه آهنگ سنتی دارم گوش می دم هفت دقیقه س هیچی نگفته!





۲۵- فیلم عروسی تنها مشکلی که داره اینه که باید به بچه ات توضیح بدی چرا تو عروسی نیست!



۲۸- سر کلاس بودیم یکی از پسرا خوابیده بود یهو استاد اومد زد رو شونش گفت خوابی؟ پسره پرید هول شد گفت نه آقا دراز کشیده بودیم! هیچی دیگه همه داشتن صندلی ها رو گاز می زدن.


۳۰- کاش مثل کارتونا گوشه چشم آدم های پلید برق می زد.

۳۱- سقف آرزوهای ما کف آرزوهایدیگری است. دنیا به طور ناجوانمردانه ای آپارتمان است.

۳۲- یه بار استامینوفن خوردم، ازم پرسید: الان دقیقا کجات درد می کنه که منو خوردی؟ اومدم بگم سرم! یادم اومد قرصا که حرف نمی زنن، فهمیدم اشتباهی ترامادول خوردم!

۳۳- یه دوره ای اینقدر وضع خراب بود که به آی دی کالر می گفتن مزاحم یاب.

۳۴- ملت تو خونه شون میز بیلیارد و تردمیل و سونا و جکوزی دارن، اونوخت ما تنها امکانات ورزشی مون یک میله بارفیکس بود که اونم مامانم زده تو کمد روش لباس آویزون می کنه

زامبی ها



پس اونا چی….!!!???
از کارتون توی یک اداره مدرن راضی نیستین؟

 image.jpeg
پس این چی؟
image.jpeg
هنوز هم از گرسنگی مینالید؟
 image.jpegپس این چی...؟؟؟؟؟؟؟؟image.jpegاز خواب  توی تخت خواب سفتتون خسته شدین....؟؟؟؟؟ image.jpeg
پس این چی....؟؟؟؟؟
image.jpeg
از پیاده روی های روزانه تون خسته شدین....؟؟؟؟؟؟
image.jpeg
پس این چی....؟؟؟؟؟؟
image.jpegهنوز قدر محبت و مراقبت های والدینتون رو نمیدونین.....؟ image.jpeg
پس این چی....؟؟؟؟؟؟
 image.jpeg
راحتی و آسایش باعث میشه وقت مطالعه خوابتون ببره.....؟
image.jpeg
پس این چی....؟؟؟؟؟؟
image.png
آیا آرامش و لذت یک حمام گرم رو دارین و باز هم از زندگی مینالین.....؟؟؟؟
image.jpeg
پس اینا چی.....؟؟؟؟؟؟
image.jpeg
هنوز هم از اینکه دستاتون وقتی ظرفای خودتون رو میشورین آسیب ببینه نگران هستین...؟؟؟؟
image.jpegپس دستای کوچیک این چی....؟؟؟؟؟؟image.jpeg
  Louis Vuitton
کافی نیست؟ مارک های جدید تر میخواین؟
victoria-beckham-wearing-louis-vuitton-sandals-in-london.jpg
 
پس این چی.....؟؟؟؟؟؟
adarea1742892.jpg
 
از بازی های تکراری خسته شدین......؟؟؟؟؟؟
image.jpeg
پس این چی....؟؟؟؟؟؟
image.jpeg
و.....کار دیگه ای برای انجام دادن ندارین؟؟؟!!!!
image.jpeg


پس اینا چی.....؟؟؟؟؟؟؟؟
image.png
Always remember this: همیشه به یاد داشته باش:وقتی از وضعیت زندگیت شکایت میکنی،مردمانی هستن که برای داشتن زندگی مثل زندگی تو و بودن به جای تو هرکاری حاضرن بکنن....

دنیای مجازی چیست؟


روزی با عجله و اشتهای فراوان به یک رستوران رفتم.
مدتها بود می خواستم برای سیاحت از مکانهای دیدنی به سفر بروم. در
رستوران محل دنجی را انتخاب کردم، چون می خواستم از این فرصت استفاده کنم
تا غذایی بخورم و برای آن سفر برنامه ریزی کنم.
فیله ماهی آزاد با کره، سالاد و آب پرتقال سفارش دادم. در انتهای لیست
نوشته شده بود: غذای رژیمی می خورید؟ ... نه
نوت بوکم را باز کردم که صدایی از پشت سر مرا متوجه خود کرد:
عمو... میشه کمی پول به من بدی؟ فقط اونقدری که بتونم نون بخرم

نه کوچولو، پول زیادی همراهم نیست...
باشه برات می خرم.

صندوق پست الکترونیکی من پُر از ایمیل بود. از خواندن شعرها، پیامهای
زیبا و همچنین جوک های خنده دار به کلی از خود بی خود شده بودم. صدای
موسیقی یادآور روزهای خوشی بود که در لندن سپری کرده بودم.
عمو .... میشه بگی کره و پنیر هم بیارن؟

آه یادم افتاد که اون کوچولو پیش من نشسته.

باشه، ولی اجازه بده بعد به کارم برسم، من خیلی گرفتارم. خُب؟

غذای من رسید. غذای پسرک را سفارش دادم. گارسون پرسید که اگر او مزاحم
است، بیرونش کند. وجدانم مرا منع می کرد. گفتم نه مشکلی نیست. بذار
بمونه. برایش نان و یک غذای خوش مزه بیارید.
آنوقت پسرک روبروی من نشست.
عمو ... چیکار می کنی؟
ایمیل هام رو می خونم.
ایمیل چیه؟
پیام های الکترونیکی که مردم از طریق اینترنت می فرستن.
متوجه شدم که چیزی نفهمیده. برای اینکه دوباره سئوالی نپرسد گفتم:
اون فقط یک نامه است که با اینترنت فرستاده شده
عمو ... تو اینترنت داری؟
بله در دنیای امروز خیلی ضروریه
اینترنت چیه عمو؟
اینترنت جائیه که با کامپیوترمیشه خیلی چیزها رو دید و شنید. اخبار،
موسیقی، ملاقات با مردم، خواندن و نوشتن، رویاها، کار و یادگیری. همه این
ها وجود دارن ولی در یک دنیای مجازی.
مجازی یعنی چی عمو؟
تصمیم گرفتم جوابی ساده و خالی از ابهام بدهم تا بتوانم غذایم را با آسایش بخورم.
دنیای مجازی جائیه که در اون نمیشه چیزی رو لمس کرد. ولی هر چی که دوست
داریم اونجا هست. رویاهامون رو اونجا ساختیم و شکل دنیا رو اونطوری که
دوست داریم عوض کردیم.
چه عالی. دوستش دارم.
کوچولو فهمیدی مجازی چیه؟
آره عمو. من توی همین دنیای مجازی زندگی می کنم!!!
مگه تو کامپیوتر داری؟
نه ولی دنیای منم مثل اونه ... مجازی. مادرم تمام روز از خونه بیرونه.
دیر برمی گرده و اغلب اونو نمی بینیم.
وقتی برادر کوچیکم از گرسنگی گریه می کنه، با هم آب رو به جای سوپ می
خوریم. خواهر بزرگترم هر روز میره بیرون. میگن تن فروشی میکنه اما من نمی
فهمم چون وقتی برمی گرده می بینم که هنوز هم بدن داره.
و من همیشه پیش خودم همة خانواده رو توی خونه دور هم تصور می کنم. یه
عالمه غذا، یه عالمه اسباب بازی و من به مدرسه میرم تا یه روز دکتر بزرگی
بشم.
پدرم سالهاست که زندانه
مگه مجازی همین نیست عمو؟
قبل از آنکه اشکهایم روی صفحه کلید بچکد، نوت بوکم را بستم.
صبر کردم تا بچه غذایش را که حریصانه می بلعید، تمام کند. پول غذا را
پرداختم. من آن روز یکی از زیباترین و خالصانه ترین لبخندهای زندگیم را
همراه با این جمله پاداش گرفتم:
ممنونم عمو، تو معلم خوبی هستی.
آنجا، در آن لحظه، من بزرگترین آزمون بی خردی مجازی را گذراندم.
ما هر روز را در حالی سپری می کنیم که از درک محاصره شدن وقایع بی رحم
زندگی توسط حقیقت ها، عاجزیم.

رتبه های اول کشور ایران در کتاب گینس


شمارهء 32 رو دو بار با دقت بخونید

رتبه های اول کشور ایران در کتاب گینس :

در چه زمينه هائي ايران در جهان مقام اول را دارد؟

رتبه های اول ايران در دنيا :

1- بيشترين توليد پسته

...2- بيشترين توليد خاويار

3- بيشترين توليد خانواده توت

4- بيشترين توليد زعفران (80% کل توليد جهانی)

5- بيشترين توليد زرشک

6- بيشترين توليدميوه آلويي (از قبيل شفت وگيلاس وغيره )

7- بالاترين دمای ثبت شده روی سطح زمين (70.7 درجه سانتيگرد در کوير لوت)

8- بيشترين تلفات انسانی در سرما و کولاک برفی (4000 نفر در کولاک سال 1350 کشته شدند، ميزان بارش برف 8 متر در 5 روز)

9- بزرگترين واردکننده گندم

10- بيشترين فرار مغز ها

11- بيشترين نسبت زن به مرد در مدارس و دانشگاه ها (1.23 زن در مقابل هر مرد)

12- بالاترين ميزان تشعشات زمينی، با شدت سالانه 260 ميلی سيورت در رامسر (مقايسه= يک عکس راديوگرام سينه 0.05 ميلی سيورت، ميدانهای اطراف چرنوبيل 25 ميلی سيورت)

13- بيشترين تعداد زمينلرزه های بزرگ (بالای 5.5 ریشتر)

14- دقيقترين تقويم دنيا (تقويم جلالی)

15- بيشترين مصرف ترياک و هرويين (امريکا بيشترين مصرف كوكايين را دارد)

16- بيشترين تعداد تغيير پايتخت در طول تاريخ (تهران سي و دومين پايتخت ايرانست)

17- کهنترين کشور دنيا (تاسيس شده در 3200 سال قبل از ميلاد مسيح)

18- ميزبان بزرگترين جميعت مهاجر جهان (اکثرا عراقی و افغانی)

19- بزرگترين توليد کننده فيروزه

20- بزرگترين منابع روی در جهان

21- بزرگترين توليد کننده و صادر کننده فرش های دست بافت (75% کل توليد جهانی)

22- بيشترين شتاب پيشرفت توليد علم و تکنولوژی در جهان (340000% رشد در طول 37 سال 
1349-1387، شتاب رشدی يازده برابر متوسط جهان در سال 1388, رشد سالانه کنونی 25.7%)

23- بزرگترين سيستم بانکی اسلامی (کل سرمايه 236 ميليارد دلار)

24- بالاترين ميزان وابستگی به انرژی (بيشترين اتلاف انرژی در جهان)

25- بزرگترين منابع انرژی هيدروکربن (گاز و نفت با هم، با ارزش 14000 ميليارد دلار بر حسب قيمت جهانی 75 دلار هر بشکه نفت)

26- بالاترين تناسب ذخاير به توليد برای نفت در جهان(با ميزان توليد کنونی ايران معادل 89 سال ذخاير نفتی دارد)

27- ارزانترين پايتخت جهان (طبق تحقيق شبکه خبری سي ان ان تهران ارزانترين پايتخت جهانست)

28- بزرگترين فوران چاه نفت در تاريخ (نشت چاه نفتی قم در سال 1335 سه ماه ادمه داشت با فوران روزی 125000 بشکه نفت، ارتفاع فوران 52 متر، مقايسه با نشت نفتی خليج مکسيکو با خروج سه ماه 53000 بشکه در روز)

29- بالاترين آلودگی ديوکسيد گوگرد در هوای شهری

30- قديميترين منبع مصنوعی يا ساختگی آبی جهان با قدمت 2700 سال (قنات گناد آباد هنوز هم آب 40000 نفر را فراهم ميکند)

31- بزرگترين مجموعه جواهرات در جهان (جوهرات شاهی ايران در موزه بانک مرکزی ايران بزرگترين گنجينه جوهرات جهانست)

32- کهنترين امپراتوری جهان (هخامنشيان 
اولين ابرقدرت تاريخ بودند و در اوج قدرت بر 44% کل جميعت جهان حکومت ميکردند که اين بالاترين درصد جميعت تحت يک دولت در کل تاريخ است)

33- بيشترين تعداد تلفات در جنگ شيميايی (100000 کشته و 100000 زخمی در جنگ با صدام، ايران همچنين دومين رتبه تلفات تاريخ را بر اثر سلاح های کشتار دست جمعی بعد از ژاپن دارد)

34- بيشترين تعداد و تناسب شيعه گان در جهان (89% جميعت ايران)

35- بيشترين رشد تعداد خودروهای گازسوز
    

انتشار اين مطالب شايد بتواند.................


پیش خدمت رستوران: سلام، روزشما به خیر آقا.
من: سلام، روز شما هم به خیر.
پیش خدمت رستوران: خیلی خوشحالم که می بینم تان. چه کمکی می توانم به شما بکنم؟
من: ممنون، خوب فکر می کنم دلم می خواهد بدانم که منوی امروزتان چه هست؟
پیش خدمت رستوران: واو، البته. برای تان می گویم. شما می توانید با سوپ مخصوص ما شروع کنید، یک سوپ قارچ فوق العاده به همراه ... (2-3 دقیقه با آرامش توضیح می دهد)
من: بسیار خوب، بعضی هایش یادم رفت، امکان دارد یک بار دیگر از روی منوی تان انتخاب کنم؟
پیش خدمت رستوران: البته که می توانید. این منو خدمت شما و می روم تا راحت باشید.

کمی بعد، دست ام را تکان می دهم، بلافاصله پیش خدمت می آید...

من: من غذای ام را انتخاب کردم. می توانم سفارش بدهم؟
پیش خدمت رستوران: البته. خوشحال می شوم. از شما پیداست باید انتخاب های فوق العاده ای باشند.
من: (تبسم) امیدوارم، ممنون. لطفا برای ام بنویسید یک استیک گوشت با سبزیجات.
پیش خدمت رستوران: چه انتخابی! عالی است! من هم طرفدارش هستم. می خواهید چقدر پخته باشد آقا؟
من: نه زیاد سرخ شود، نه زیاد خام، آبدار باشد لطفا.

پیش خدمت رستوران: اوه البته، حتما. چیز دیگری هم میل می کنید در کنارش؟
من: دوست دارم کنارش یک سالاد سزار کنارش داشته باشم. اما در منوی تان نیست. خوب حقیقتش دقیقا نمی توانم چه چیزی را می توانم جایگزینش کنم؟ کمکم می کنید؟
پیش خدمت رستوران: اوه البته، می دونید سالاد سزار سالاد مورد علاقه من هم هست، شاید بتوانم کاری کنم چیزی شبیه سالاد سزار برای تان بیاورند، اما ممکن است سسش دقیقا آن نباشد. اگر دوست نداشتید پولش را پرداخت نکنید. می خواهید امتحانش کنید آقا؟
من: خوب البته. بهتون اعتماد میکنم.
پیش خدمت رستوران: عالی است، آیا نوشیدنی هم میل می کنید قربان؟
من: البته، مقداری نوشابه، با یخ، البته یخ کم .

پیش خدمت رستوران: حتما. هر کاری داشتید اسم من جان است، لطفا به خودم اطلاع بدهید. از آشنایی با شما خوشحالم و برای ما مهم است شما را دوباره ببینیم. 
من: اوه، ممنونم. 

میانه غذا خوردن، 30 دقیقه بعد از حضور در رستوران به چیزی نیاز پیدا می کنم. دست ام را تکان می دهم تا جان (پیش خدمت) بیاید.

من: هی جان، امکان داره بیایی پیش من؟
چند ثانیه بعد...
پیش خدمت: دوباره سلام! اوه حس می کنم استیک تون را دوست نداشتید چون هنوز نصفش باقی است، می خواهید غذای تان را عوض کنم؟
من: نه، نه، اتفاقا فوق العاده است. فقط آرام می خورم چون دکتر توصیه کرده است که آرام بخورم. ناراحتی گوارش دارم جان.
پیش خدمت: اوه متاسفم، خوب چه کارمی توانم بکنم؟
من: دوست دارم هم کمی بیشتر نوشابه داشته باشم، هم صورت حساب ام را، اگر امکان دارد؟
پیش خدمت رستوران: اوه البته، هر دو را می آورم. بهم مهلت بدهید لطفا.
من: بله با کمال میل. راحت باش.
پیش خدمت رستوران: اما قبل از آن، اجازه می دهید درباره دسرها با شما صحبت کنم؟
من: نه جان، ممنون اما واقعا سیر هستم و باید بروم چون عجله دارم. حتما بار بعد امتحان خواهم کرد.
پیش خدمت رستوران: حتما. خوشحال می شوم. با یک لیوان نوشابه و صورت حساب زود بازخواهم گشت.
من: ممنون جان. منتظرم


(تصمیم می گیرم به عمد تقریبا همان مکالمه را داشته باشم)

پیش خدمت رستوران: (بعد از 5 دقیقه نشستن) چی می خورید؟ 
من: علیک سلام، روز شما هم به خیر.
پیش خدمت رستوران (می خندد): سلام. سلام. چی می خورید؟
من: امکان دارد منوی غذای امروزتان را برای من توضیح بدهید؟
پیش خدمت رستوران: ببخشید خیلی شلوغه؛ شرمنده، این منو خدمتتان. همیناست دیگه قربان!
من: بله. البته. پس بگذارید بخوانم.
پیش خدمت رستوران: پس بر می گردم.
من: ممنون. بله 5 دقیقه دیگر آماده ام.

کمی بعد، دست ام را تکان می دهم، پیش خدمت می بیند اما ده دقیقه بعد می آید...

من: غذای ام را انتخاب کردم. می توانم سفارش بدهم؟
پیش خدمت رستوران: (هیچ حرفی نمی زند و کله اش روی کاغذش است)
من: به من نگاه نمی کنید عزیزم؟
پیش خدمت رستوران: (خنده) آقا مگر اومدید خواستگاری بنده؟ 
من: البته که خواستگاری شما نیامده ام. همین طوری پرسیدم. ببخشید. فکر کردم دوست دارم اول بهم نگاه کنید بعد یادداشت کنید.
پیش خدمت رستوران: (کله اش را می آورد تا بالای بشقابم) خوب چی می خورید؟
من: (کمی صورتم را عقب می برم) لطفا برای من استیک بیاورید با سبزیجات.
پیش خدمت رستوران: همین؟ نوشیدنی؟
من: عزیزم؛ نمی خواهید بپرسید چقدر پخته باشد؟
پیش خدمت رستوران: استیک مگر نخواستید قربان؟
من: البته
پیش خدمت رستوران: ما خودمون حواسم مون هست چقدر پخته باشد. خاطر جمع باشید. کارمان را بلدیم. شما به رستوران .... آمدید.
من: (خنده) البته که حواس تان هست، اینجا را هم از داخل تخم مرغ شانسی پیدا نکرده ام قربانت بروم، اما برای من مهم است زیاد سرخ نشود، آبدار هم باشد در صورت امکان.
پیش خدمت رستوران: همونه آقا، همونه. خام که نمی دیم خدمتتون قربان.
من: بله. البته
پیش خدمت رستوران: نوشابه؟ دوغ؟ دلستر؟ آب؟ آب میوه؟ چی می خورید نوشیدنی؟
من: یک قوطی کوکاکولا می خواهم عزیزم.
پیش خدمت رستوران: سرد باشه، درسته؟
من: مگر شما کوکاکولای گرم هم سرو می کنید؟
پیش خدمت رستوران: نه آقا دیدم شما حساسید گفتم، با یخ بیارم یا همین طوری بیارم؟
من: بله سرد باشد و بایخ. یخ اش لطفا کم باشد.
پیش خدمت رستوران: دیگه ما یک ظرف یخ میاریم هرچی خواستید بریزید توش!
من: واقعا؟ بریزم توش؟
پیش خدمت رستوران: (می خندد) آقا اذیت نکن! خیلی باحالی به خدا!
من: ببخشید. منظوری نداشتم البته. 
پیش خدمت رستوران: سالاد، ترشی، زیتون پرورده، ماست موسیر؟
من: خوب خیلی دوست دارم کنار غذام سالاد سزار داشته باشم، اما در منوی شما نیست، می توانید کمکم کنید؟
پیش خدمت رستوران: آقا همین سالاد فصلمون رو بزن عالیه. یک بشقاب متوسط یا بزرگ بنویسم قربان؟
من: (خنده ام می گیرد) نه آقا! عرض کردم من سالاد سزار دوست دارم. خوب ندارید ظاهرا. مشکلی نیست. نمی خورم.
پیش خدمت رستوران: (با بی حوصلگی) نه آقا نداریم، (کله اش را باز جلوتر می آورد) هرچی تو منو هست داریم، همش یکیه آقا بخوریدش دیگه (می خندد هر هر) 
من: (از خلوت بودن اطرافم مطمئن می شوم) چی را بخورم؟
پیش خدمت رستوران: (می رود عقب تر) سالاد فصل مخصوص مان را.
من: نه ممنون. چیز دیگری نمی خواهم.
پیش خدمت رستوران: (سرش را می اندازد پایین و می رود)

30 دقیقه می گذرد، برای پیش خدمت دست تکان می دهم و ده دقیقه بعد می آید...

من: امکان دارد هم کمی بیشتر نوشابه داشته باشم و هم صورت حسابم را؟
پیش خدمت رستوران: نوشابه که یک قوطی دیگر می خواید، چشم. صورت حساب هم خوردید همان جلو حساب کنید. 
من: ممنون آقا. راستی اسم شما را می توانم بدانم؟
پیش خدمت رستوران: آقا اذیت می کنی ها؟ 
من: نه، ببخشید، بفرمایید.

نکته اول)
برداشت اول، یک رستوران متوسط در شهر سان دیگو در امریکا
برداشت دوم، یک رستوران مشهور در خیابان ولیعصر در تهران
نکته دوم)
برداشت اول، فرهنگی که مردم در آن یاد گرفته اند به هم احترام و عزت بگذارند.
برداشت دوم، فرهنگی که نه همه، اما اغلب مردم گویا از هم طلبکارند.
نکته سوم)
برداشت اول، یک رستوران که به کارمندانش یاد داده است رضایت مشتری یعنی پول دار تر شدن آن ها و حقوق و انعام بیشتر برای خود کارکنان.
برداشت دوم، یک رستوران که کارمندانش فکر می کنند اگر مشتری به این رستوران مشهور آمده باید هر طور که به او غذا می دهند یا با او رفتار می کنند باید کوفت و نوش جان کند!
نکته چهارم) 
برداشت اول، جایی است که خوشحال بودن مشتری از همه چیز مهم تر است در غیر این صورت مدیر آن رستوران خود را موفق نمی داند. (یعنی کسب حلال، یک کشور غیر مسلمان)
برداشت دوم، جایی است که اگر چه کسب حلال به ظاهر مهم است، اما مهم بشقاب هایی است که از آشپزخانه بیرون می رود و پول هایی است که جمع می شود. مشتری هم راضی نبود می تواند دیگر نیاید! (یک کشور مسلمان)
نکته پنجم: 
برداشت اول، جایی است که اگر اول مشتری راضی نباشد شمای پیش خدمت حتما شغل ات را از دست می دهی. پس هرکه خلاق تر باشد و مشتری را خوشحال تر کند کارفرما از او راضی تر خواهد بود.
برداشت دوم، جایی است که اگر اول کارفرما راضی نباشد شمای پیش خدمت حتما شغل ات را از دست می دهی. پس هرکه بزودتر مشتری ها را رد کند و بیشتر خوراکی بدان ها بچپاند و خواسته های اضافی آن ها را کمتر جواب بدهد و وقت کمتری تلف کند کارفرما از او راضی تر خواهد بود.
نکته ششم:
برداشت اول؛ پیش خدمت رستوران تقریبا ادبیات شبیه حکمرانانانش دارد.
برداشت دوم: اسثتثنا مثل برداشت اول است. اینجا هم رفتار حکمرانان را با مردم میان خود مردم هم می بینید با هم. (لبخند) 

نتیجه اخلاقی: عزت گذاشتن و احترام به حقوق متقابل یک چیزی نیست که به قول آن گارسون بریزیم توش تا در بیاید! که باید از کف کوچه ها و خیابان ها و داخل خانه ها شروع کرد. یک حکومت مسئول کنترل برنامه های کلان و بلند مدت یک کشور است، طرز حرف زدن، طرز احترام گذاشتن یا شعور برخورد خودمان با خودمان هیچ ارتباطی به این که چه کسی رهبر یا رئیس جمهورماست ندارد! حتی اگر آقای باراک اوباما نیز رئیس جمهور ما شود، حتی اگر قانون اساسی انگلستان قانون اساسی ما شود، ، خیابان ها و مردم ما همین اند و تغییری نخواهید دید در این جزئیات روزمره ای که هر لحظه و هرجا با آن مواجه هستید، مگر خود مردم تغییر را از رفتار خود شروع کنند! بیایید اینقدر از حکومت طلبکار نباشیم، از خود خودمان اول از همه طلبکار باشیم!


در دنيا هيچ چيزي به اندازه آموختن براي ساختن يك زندگي انساني اهميت ندارد و اين آموزش از هر قوم و مليتي ميتواند باشد.
ا